مامانم این روزا دل و دماغ روز مادر نداره.چون اولین روز مادریه که مامانش نیس.!و این حال همه رو گرفته.

امااااااااااااا

ماتی لباس خوشگلاشو میپوشه ‌.یه ماتیک مات میزنه .میشینه رو مبل .

منتظر میشینه بریم به دستبوسیش .روز مادره دیگه بالاخره.

انقدددد ماشاالله ازمون انتظار داره که قربونش برم.

پارسال همه رو دعوت کرد .رفتم کادوشو بدم گفت قربونت فاطمه جان بذار بعد از شام با همه بده.اینطوری بیشتر مزه میده .منم به این شکلگفتم ok!

امسالم دعوت کردن خوشگل خانوم.

روز مادر همه بریم به دستبوسی.

هههههه.

امسالم که با این دعوای سر ارث و میراث تیره و طایفه چشم ندارن هم رو ببینن.خدا به خیر بگذرونه فردا شبو.!

حالا امشب ماتی اومده میگه فاطمه بنویس.میگم چیو؟میگه لیست مایحتاجو که فردا باید بخری .میگم بفرما.فقط پول داری دیگه؟

میگه حرف ارزون نزن بچه.!بنویس.

درنهایت بعد از این همه بنویس بنویس.میگن که باید کیک برام بپزید.یا بخرید .فرق نمیکنه.ژله واسه مهمونا از این هفت رنگا.و در نهایت سالاد ماکارونی و الویه و مخلفات.میگم ماتی جان تولدته مگه فدات شم؟میگه نه.ولی مگه شما واسه من تولد میگیرید؟

در نهایت منو مامور همه این کارا کردن و دورا دور لیلامونو مورد لطف قرار دادن که دکتر استراحت مطلقشان فرموده و لعنت به دکتری های امروزه روز فرستادن .و خورد و خوراک جوونای امروزی که جون یه بچه به دنیا آوردن رو هم در وجود ادمی ایجاد نمیکنه.در نهایت رفتند طرف خاطراتشون از عمه ها و عمو های مرحومم.که گویا یه نعدادیشون مریض شدن.مردن!یه تعدادیشون چشم خوردن ‌.مردن.یه تعدادیشونم انگار کلاغ برده که نیستن!چون من هرجور حساب میکنم باید تعداد تیر و طایفه بیشتر از اینا میبود‌!که خدارو شکر نیس.همین تعداد پوست همو سر ارث و میراث پدربزرگ کندن.دباغی کردن.کردن تنشون.!این وسط بابای ما هم از همه موند و رونده شد!

چی میگم.؟

خدا فردا رو بخیر بگذرونه‌

منم اعصاب ندارم یکی به چیزی بهم بگه فقط زار زار .به این فکر میکنم بعد از انجام فرمایشات ماتی برم خونه لیلامون تا صبحش نیام!

هعی‌‌‌.!

پرستاری از زن باردار ساده تر از شنیدن طعن و کنایه شده واسم‌!خخخخ

عروس عمه اونروز میگه فاطی جون خواستگار نداری یا قصدازدواج؟

میگم شما دعا کن عزیزم‌.میگه به خدا دعای روز و شبم تویی.میگم خدا از بزرگی کمت نکنه.!ولی الان دیگه تاب این حرفا رو ندارم.میزنم شتک و متک میکنم خودمو.

روزمامانا مبارک.❤

واسه مادر بزرگ مهربونم که امسال روز مادر فقط میتونم برم سر خاکش و واسش فاتحه بخونم اگه خواستین یه صلوات بفرستین.مرسی

ینی تف به این بازار مریض.

قبلنا میرفتی سر گذر و سبزه میدون یه عااالمه خرید میکردی و حمالی!ولی کیف میداد.اما امروز انقدر همه چیو با حساب و کتاب سر انگشتی و دقیییق خریدم جیگرم خون شد.!هععععععییییییییی

چه معنی میده همه چی انقدر گرون و مسخره؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قالب سایت راپل پیچ رولپلاک اپليکيشن سفارش نان واي کدز Life Jeff دوربین های دیجیتال ----------------- لباس زیر زنانه ونوس گرافیک قالیشویی رفوگری تهران اوغلی 77739704 26125620