برف شروع شد .خیلی ناز داره میباره!

.

یه عالمه درس دارم و حوصله ندارم و این قصه سرانجام خوبی نداره اگه به این منوال پیش بره!

.

چی میگم؟

.

بدون من هوا سرده .الان گرمی نمیفهمی!

.

عکسایی توش لبخندم از این گوش تا اون گوش کشیده شده و همه یه جوری میخندیم که انگار هیچ چیز ناجوری تو دنیا وجود نداره رو دوست دارم.ینی نمیدونم دوست دارم یا ندارمهرچی هس برق چشمای مامان توی عکس ‌و خنده ای تمام تلاششو کرده که یه لبخند دلبرونه بشه .هیچ شباهتی به الانش نداره.خونه شلوغ پلوغ توی عکس که انگار در و دیواراش داره ساز میزنن هم هیچ ربطی به خونه تاریک و ساکت الان نداره.چشمای خوابالود و بی حوصله ی منم.!"شده خاطره هات آرزوت شه؟"

همه جا رو خاک کدورت گرفته

.

باید چیکار کرد؟

.

اما من هنوز عقلم فقط به امید به خودش قد میده.!

بقیه رو نمیدونم!

کاش بگن دانشگاه تعطیله!

کاش بگن زندگی روزای برفی تعطیله.

برید زیر لحاف کرسی و تا شب بخوابید .

.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید ممبر و فالوور ازدواج ایرانی سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه در من نهفته گویا، یک دایناسورِ خوب طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل سایت شهریار آیدوآ نیلوفرانه دهکده ی متن درمان بيماري هاي عفوني آیین نامه دورکاری برای شرکت ها و ادارات دولتی در شهرهای درگیر کرونا